جهان اسلام را تاریخی می گذرد که شاید تا امروز بی نظیر باشد از قتل و غارت و هرج و مرج. ددمنشی هایی که روی جنگهای جهانی اول و دوم بلکه مغول و تیمور را سفید کرده است. این چه اسلامی است که این مدعیان داعیه دار آن اند؟!
نه عقلی نه فهمی نه درکی نه اندیشه ای. آیات و روایات بی زبان است که آلت قتاله و تکفیر شده و دست به دست می چرخد.
هر کس در گوشه ای عده و عده ای فراهم کرده به نام دفاع از اسلام کمر به قتل مسلمانان بسته است و آشفته بازاری شده که خون گریستن برای آن کمترین کار است.
آتش تفرقه چنان شعله ور است که گویا هیچ آیه و روایتی بل عقل و درایتی به آن دلالت ندارد.
«اسلام سخت» و «تحجر» بیداد می کند و «افراط» ، نفس اسلام و مسلمانی را بریده است.
هر کس که خواهان نفس کشیدن در هوای پاک اسلام است یا باید دست از اسلام اینها بشوید یا عمری با تهمت نامسلمانی سر کند.
اسلامِ سختی که از دهان و قلم مشتی از فریقین به گوش می رسد و به چشم می خورد هوای نفسی است در پوستین دین و دقیقتر، سلیقه ی آمیخته با دین نفهمی است که تلاش دارد خود را به نام اسلام ناب به خورد فرهنگ مردم دهد و چون مردم به فطرت توحیدی اند نتیجه ای جز تهوع و دین گریزی به دنبال نداشته و نخواهد داشت.
کار تحجر هم که عجیب بیخ پیدا کرده و از مرض هشدار گذشته
امروز کسانی پیدا شده اند که صریحا یافته های علمی دانشگاه را بالکل شیطانی دانسته و از دستاوردهای علمی آن به کالای دشمنان اسلام یاد می کنند و هر گونه استفاده از آن را در حد محاربه ی با امام زمان (عج) می دانند.
از این دست افراد (که در همین وبلاگ می توانید اظهار نظر او را ببینید) با حمله به پایان نامه های علمی که حاصل تلاش حداقل سه اندیشمند دانشگاهی است همه را کاغذ پاره هایی بیش نمی خواند.
می شناسم طلابی را که با سی دی های طبی این و آن زندگی را بر خود و خانواده سخت کرده اند و از مراجعه به پزشک حتی در شدت بیماری هم پرهیز می کنند و درد آور اینکه حتی اجازه تزریق واکسن به فرزندان بی گناه خود را هم نمی دهند.
این گزارش را ملاحظه بفرمایید:
«به گزارش خبرگزاری صدا وسیما ازکابل ، مسئولان اداره بهداشت ودرمان استان قندهار امروز (25 /03 /94) اعلام کردند: گروه طالبان به اداره بهداشت ودرمان قندهار هشدار داده است که عملیات واکسیناسیون فلج اطفال را متوقف کند.»
هر که هر چه می خواهد بکند بکند؛ - همین طور هم هست - به خصوص این ها که خود را عقل کل و اسلام شناسی کم نظیر می دانند؛ اما خواهش می شود این اراجیف و خذعبلات را به ریش اسلام نبندند.
به نظر بنده، «اسلام سختی» ها یا همان اسلام گرایان افراطی و متحجرین، فرقه ای هستند که ابتدا باید حساب آنها را از جامعه اسلامی جدا کرد (و نه از دایره مسلمانی) و بعد در حد توان تلاش کرد جلوی گسترش آنها را گرفت و اما اصلاح آنها، به گمان بنده از محالات است؛ نمونه آن، خوارج در گذشته و امروز، داعش است.
و تا این سخت اسلامی و تحجر چنگ در گلوی جهان اسلام انداخته وضع همین است و بدتر از این هم خواهد شد؛ مگر آنکه حوزه های علمیه در سراسر جهان اسلام تلاش کنند جامعه آن نسیم خوش «اسلام آسان» را با جان و فطرت خدادی خود درک کند؛ اسلامی که متکی بر نقل معتبر و خردورزی است و نگاه به زمین و زمان و توان مخاطب دارد.
------------------------------------------------------
پی نوشت:
1. یک شاهزاده برجسته قاجاری به نام کیکاووس میرزا فرزند فتحعلی شاه، که خود سالها حاکم قم بوده و دستی به علم و دانش هم دارد و حتی در پزشکی هم اظهار نظرهایی می کند، در سال 1253 عازم حج شده و گزارشی از عتبات و راه عراق به شام از سمت فرات و در واقع حیطه قدرت دولت عثمانی می دهد. او گذری هم دارد از قرانطین. قرانطین، یا همان قرنطینه، فضایی است که فرنگی ها در مقابله با وبا و طاعون در ایستگاه های مرزی، یعنی محل ورود و خروج مسافران ایجاد می کردند. در این ایستگاه، هر مسافری باید بین هفت تا ده روز می ماند، از نظر پزشکی چک می شد، تمام لباس و وسائلش با مواد ضد عفونی، بخور داده می شد و سپس، اگر حکیم تایید می کرد، وارد مملکت جدید می شد. بدین ترتیب ریشه طاعون و وبا که یک بیماری واگیردار بود، به تدریج کنده شد.
کیکاووس میرزا درباه قرانطین می نویسد:
«قرانطین که مذکور شد به اصطلاح انگلیسها، محلّ نگاه داشتن است، چون از طاعون و وبا بسیار مخوفند، در سر حدّ خود قرانطین قرار داده اند که هر کسی که بخواهد به مملکت آنها رود، هفت روز در آن مکان نگاه می دارند، و بعضی را بخور می دهند. بعد از اطمینان مرخص می کنند، و مأذونند که بروند، بایست که نوشته ای از بزرگ آن جا و حکیم گرفته شود که جای دیگر ممانعت نکنند، و محمدعلی پاشا [رئیس دولت مصر] هم اقتباس از آنها نموده، همین قرار را داده است. اختصاص اقتباس به آن هم ندارد. حال متداول است که قاعده آباء و اجداد را باطل نموده و ترک کرده اند، و پیرو خارجی مذهب شده، قانون خود را از دست داده، عاری و بری از مطلب شده اند، و مبتدی در قوانین کفرند. در نهایت پختگی به اعتقاد خودشان، ولیکن بی خبرانند که در ورطه خامی غوطه ورند و آلت مضحکه خارج و داخل گشته اند. مصرع: «زاغند و زاغ را روش کبک آرزوست». کما قال الله تعالی: خسر الدنیا و الاخرة ذلک هو الخسران المبین.
خلاصه در آن سر حد، بعد از انقضای هفت روز، و صحّت حکیم، و دادن برات آزادی، نفری یک قاضی که عبارت از بیست قروش که رایج ایران چهار هزار دینار باشد، می گیرند، به جهت مصارف آن سر حد و عملجات آن. این وجه گرفتن هم وجهی ندارد به جز اقتباس از فرنگی، به اقرار و قراداد خودشان.» برگرفته از وبلاگ رسول جعفریان
مرحوم کلینی (ره) در فروع کافی جلد 6 کتاب عقیقه در باب الاسماء و الکنی این روایت را از امام باقر ع یا امام صادق ع نقل می کند:
هَذَا مُحَمَّدٌ أُذِنَ لَهُمْ فِی التَّسْمِیَةِ بِهِ فَمَنْ أَذِنَ لَهُمْ فِی یس یَعْنِی التَّسْمِیَةَ وَ هُوَ اسْمُ النَّبِیِّ ص (کافی ج6 ص20)
«محمد» نامی است که برای نام گذاری با آن اجازه داده شده است؛ چه کسی به مردم اجازه داده است تا با «یس» که نام دیگری برای رسول خدا ص است نام گذاری کنند؟!
از این روایت بر می آید استفاده از نام هایی که رسول خدا ص به آنها نامیده شده نیاز به اجازه ای است که از سوی اهل بیت ع صادر شده باشد که در صورت نبود آن نامیدن نوزادان پسر به آن نام ها جایز نخواهد بود به مانند نام «یس» که در روایت به آن تصریح شده است.
همین معنا را علامه مجلسی (ره) در شرح خود بر کافی که مرآة العقول نام دارد متذکر شده است و می نویسد:
و یدل على أن یس من أسمائه صلى الله علیه و آله أو أنه یجوز التسمیة بمحمد و لا یجوز التسمیة بغیره من أسمائه صلى الله علیه و آله و لعل أحمد أیضا مما یجوز لأن التسمیة به کثیرة و لم یرد إنکار إلا فی هذا الخبر المرفوع و یمکن أن یقال: إنما یجوز التسمیة بأسمائهم الأصلیة لا ما لقبوا به و أطلق علیهم على سبیل التعظیم و التکریم کالنبی و الرسول و البشیر و النذیر و طه و یس فلا ینافی ما مر من أن خیر الأسماء أسماء الأنبیاء ... (مرآة العقول ج21 ص35)
آنچه در این شرح به چشم می خورد تصریح به اسم «طه» هم ردیف اسم «یس» است که امروز برخی برای فرزندان خود بر می گزینند در حالی که با توجه به متن روایت و این شرح این نام گذاری روا نمی باشد.
برخی ممکن است به سند این روایت به دلیل مرفوعه بودن آن اشکال کرده با تضعیف آن اصل روایت را منکر شوند که این ایراد نزد خبرگان حدیث و کافی شناسان ایراد جدی نیست و این مرفوع بودن سبب مردود دانستن روایت کافی نمی شود.
علامه طباطبایی (ره) درباره این دو اسم می نویسد:
از آنجایى که این سوره (طه) با خطاب به رسول خدا (ص) آغاز شده و فرموده است: «طه ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ ... » هم چنان که در سوره یس نیز فرموده است: «یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ» ناگزیر از ظاهر این دو سوره استفاده مى شود که معناى مشار الیه در دو کلمه «طه» و «یس» امرى است مربوط به شخص آن جناب که واقعیت آن دو، با وجود آن جناب محقق مى شود؛ یعنى غیر از وجود آن حضرت واقعیت دیگرى ندارد به خلاف سایر سوره هایى که با حروف مقطعه شروع مى شوند؛ بنابراین مى فهمیم که این دو کلمه دو صفت از شخصیت باطنى آن جناب است که مختص به خود اوست و دیگرى آن صفت را ندارد. در نتیجه مى توان گفت: این دو اسم از اسماء مخصوص آن جناب است. (المیزان ج14 ص128)
«سبک زندگی حاکمان در حکومت علوی» عنوان مقاله ای از بنده است که به فضل الهی در همایش بین المللی حکومت علوی نگاهی پس از 14 قرن در جمع مقالات برگزیده قرار گرفت.
این مقاله که میوه ای از تشرف ما به محضر نهج البلاغه امیر مؤمنان علیه السلام در مقطع کارشناسی ارشد است توانست در بین بیش از 1000 چکیده و حدود 500 مقاله که به دبیرخانه همایش رسید جزء مقالات برگزیده قرار گیرد. از خداوند منان توفیق بیشتر برای درک معارف قرآن و اهل بیت علیهم السلام را برای خود و دیگر رهپویان این راه خواستارم.
چکیده این مقاله
این نگاشته در پی یافتن سبک زندگی حاکمان در حکومت علوی است که در آن، مراد از سبک زندگی، نوع سلوک شخصی در مصرف است، منظور از حاکمان، نفر اول حکومت و مدیران ارشد اویند و حکومت علوی هم حکومتی است که تلاش دارد آموزه های حکومتی اسلام را پدیدار سازد.
از آنجا که این عده به طور معمول نسبت به عموم جامعه از درآمد بیشتری برخورداند و عموماتی از آیات و روایات دست آنها را در استفاده ی حلال از این اموال باز گذاشته؛ بلکه تشویق به بهره بری هم می کند؛ به آنها این حق داده می شود سبک زندگی شان را در سطح اغنیای جامعه قرار دهند؛ اما با استناد به سیره ی امام علی(ع) به عنوان حاکم اسلامی و رفتار او با کارگزارانش روشن می شود که حاکم و مدیران ارشد او وظیفه دارند دست از این عمومات شسته و سبک زندگی شان را متناسب با طبقه ی ضعیف جامعه تعریف کنند.
اینکه حجاب را چگونه می توان فرهنگ عمومی کرد و آن را ترویج داد سوال روزی است که به نظر می رسد پاسخ آن در یک جمله ی کلیدی از فقیهی زمان شناس نهفته است. مقام معظم رهبری در جمله ای ارزشمند درباره ی حجاب فرمودند:
«شرع مقدس اسلام، برای حجاب حدی را معین کرده است که نباید از آن تخطی شود و افراط و تفریط، هم لازم نیست.» (22/8/1374)
برای ترویج این فرهنگ باید دست از سلیقه شست و افراط و تفریط را کشت آنگاه مستند به منابع معتبر دینی بیان کرد که حجاب از نظر اسلام کدام است. البته این مهم، ناگفته نمانده؛ بلکه نا خوانده ماند یا شنیده نشد.
امام خمینی و همسرشان، سال 58 قم
شهید بهشتی و همسرشان، سال 57 تهران
عکسی از ابوحنظله فرمانده ارشد داعشی در کنار همسرش که تابستان امسال (1394) در استانبول دستگیر شدند
تفریط در حجاب
معنای تفریط در حجاب نیازمند به توضیح نیست. آنچه در این بخش لازم به تذکر است اصلاح برخورد با این قشر است. ابتدا باید بین معاند و لجباز با نا آگاه و سهل انگار فرق گذاشت. آنگاه هر کدام را با روش متناسب با خودش به حجاب دعوت کرد.
به نظر می رسد در این قشر، اکثریت با گروه دوم است و روش مناسب همان است که مقام معظم رهبری در دیدار با علما و روحانیون استان خراسان شمالى فرمودند:
«به این کانونهاى فرهنگى - هنرى بروید و پذیراى جوانها باشید. با روى خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا ... ممکن است ظاهر زنندهاى داشته باشد؛ داشته باشد. بعضى از همینهائى که در استقبالِ امروز بودند ... خانمهائى بودند که در عرف معمولى به آنها می گویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد می ریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه؛ دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباختهى به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمىبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که مینمائى هستى؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت.» (19/7/1391)
افراط در حجاب
افراط در حجاب یعنی حجابی بیش از آن حد معین که در منابع دینی آمده است و مقام معظم رهبری در سخن یاد شده به آن اشاره کردند.
در منابع دینی پوشاندن بدن از نامحرم به گونه ای که بدن و برجستگی های آن نمایان نباشد و نوع آن جلب توجه نامحرم نکند سفارش شده است؛ البته گردی صورت و دستها (و پاها) تا مچ از این حکم استثناء شده اند. این چهار چوب حجاب از نظر اسلام است و در آن صحبتی از پوشش خاصی نیست.
مقام معظم رهبری فرمودند:
«چادر، حجاب برتر محسوب میشود؛ اما در عین حال، متعین هم نیست.» (22/8/1374)
به عبارت دیگر دستور اسلام به زن مسلمان (فی نفسه و نه در شرایط خاص) پوشاندن کل بدن است؛ مگر وجه و کفین بی آنکه رنگ یا مدل خاصی را توصیه کرده باشد. این زن مسلمان ایرانی است که برای تحقیق این حکم با سلیقه ی خود چادر را برگزید و آن را به عنوان حجاب برتر به اثبات رساند.
ایشان فرمودند:
«مردم ما چادر را انتخاب کرده اند. البته ما هیچ وقت نگفتیم که «حتماً چادر باشد، و غیرچادر نباشد.» گفتیم که «چادر بهتر از حجابهای دیگر است.» ... چادر، لباس ملی ماست. چادر، پیش از آن که یک حجاب اسلامی باشد، یک حجاب ایرانی است. مال مردم ما و لباس ملی ماست.» (20/7/1373)
بیش از این و اصرار بر آن می شود افراط.
برخی اصرار دارند که بستن روبند و پوشاندن تمام صورت بلکه تمام بدن، حجاب برتر بلکه واجب اسلامی است.
زنان داعشی، "دیر سمعان" واقع در 60 کیلومتری شهر حلب
این عده ضمن آنکه استثنای روشن در کتاب خدا (َ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها) و روایات مرتبط را نادیده می گیرند باید بدانند امروز هیچ فقیهی (تا حدی که نگارنده فحص کرده است) به وجوب فی نفسه آن فتوا نداده است و اگر در گذشته فتوایی وجود داشته با تحقیقات جدید از سوی مجتهدان امروز بطلان آن آشکار شده است برای همین هیچیک از مراجع امروز به وجوب فی نفسه آن فتوا نداده اند. البته این سخن غیر از نظرات احتیاطی است که وجود دارد.
نبود صراحت در آیات و روایات و نیز فتوا بر پوششی فراتر از آنچه بیان شد خود دلیلی است بر اینکه پوشاندن تمام بدن حکم صریح اسلامی نیست.
ضمن آنکه برخی از مراجع عظام تقلید و مجتهدین به صراحت مخالف چنین پوششی هستند.
آیت الله العظمی سیستانی:
«پوشیه زدن بر صورت توجّه بیشتری را جلب کند و یا مردم شهر آن را زشت و غیر عادی بشمارند و لباس شهرت به حساب آید که کنار گذاشتن آن واجب است. » (منبع)
آیت الله العظمی مکارم شیرازی:
«در جاهایی که معمول نیست و باعث ایجاد مشکل یا انگشت نما شدن فرد می شود، احتیاط آن است که از نقاب استفاده نکنند ولی در مناطقی که معمول است اشکال ندارد.» (منبع)
آیت الله حائری شیرازی در این باره می فرماید:
«بیش از آنکه بیحجابی به جامعه لطمه وارد کند، پوشش، بیش از آن چیزی که شارع معین کرده، خطرآفرین است.» ایشان بیان داشت: بسیاری از بانوان به نام احکام دین پوششی بیش از حد معین دارند و حتی قرص صورت را نیز می پوشانند و از ضرر بزرگی که به دین وارد میکنند، غافلند.» (تابناک، کد خبر: 12632)
با این توضیح معنای افراط در حجاب که مقام معظم رهبری از آن سخن گفتند روشن می شود.
با این حال اگر کسی همچنان بر لزوم پوشاندن وجه و کفین اصرار دارد باید توضیح دهد که پس مراد از افراط در حجاب که مقام معظم رهبری بر عدم لزوم آن تاکید دارند چیست؟
به نظر می رسد اصرار بر پوششی خاص بجای اصرار بر حد معین حجاب، عاملی برای فاصله گرفتن زنان دختران مسلمان از حجاب اسلامی است؛ دقتی که مقام معظم رهبری با هوشمندی تمام در رهنمودهایشان به آن توجه دارند:
«من هیچ وقت نگفتم که چادر را در جایى اجبارى کنند؛ اما همیشه گفتهام که چادر یک حجاب ایرانى است و زن ایرانى این را انتخاب کرده و خوب حجابى هم هست و مىتواند کاملاً حفاظ و حجاب داشته باشد.» (4/12/1377)
در جایی دیگر توجه ایشان بر حد حجاب بجای پوشش خاص بیشتر نمایان است:
«همانطور که عرض کردم چادر بهترین نوع حجاب است. البته مىتوان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همینجا هم بایستى آن مرز را پیدا کرد.» (4/10/1370)
نتیجه اینکه بر اساس رهنمودهای مقام معظم رهبری راه ترویج حجاب و علاقه مند کردن بانوان به حجاب اسلامی تبیین فلسفه حجاب در کنار ارائه بدون افراط و تفریط الگوی حجاب اسلامی است.
پی نوشتها: (در دست تکمیل)
1. اینکه چه پوششی متعارف است و چه پوششی نامتعارف (لباس شهرت) در حوزه تعریف موضوع است نه بیان حکم بنابراین تشخیص آن با عرف است.
2. کسی نمی تواند منکر این واقعیت باشد که پوشاندن وجه و کفین در جوامع غیر عربی نامتعارف است و همین غیر عادی بودن سبب جلب توجه دیگران به آن می شود.
3. این غیر عادی بودن امری نیست که با اصرار عده ای بر آن یا مدح بزرگواری عادی شود و تنها به شیوع قابل توجه آن بستگی دارد.
4. تا وقتی که پوشاندن وجه و کفین در جامعه ای غیر معمول باشد حکم همان است که مراجع فرموده اند.
5. در این موضوع سه بحث وجود دارد:
الف) کسی که می خواهد به نظر مرجع تقلیدش عمل کند باید ببیند مرجعش درباره ی پوشاندن وجه و کفین چه می فرماید و بر اساس آن عمل کند و ما در این بحث حرفی نداریم.
ب) اینکه آیا پوشاندن وجه و کفین فی نفسه حکم صریح اسلام است یا نه؟ که ما ثابت کردیم چنین نیست؛ زیرا نه آیات صراحت دارد و نه روایات و نه فتوایی وجود دارد.
ج) آیا این نوع پوشش در مناطقی که مردم آنجا آن را غیر معمول و نامتعارف می شمارند جایز است یا نه یا حداقل لازم است یا نه؟ از آنچه تا کنون از این بحثها و نقل قول ها که با مشارکت عزیزان به دست آمد روشن شد که حکمش ممنوعیت و یا حداقل عدم لزوم است.
6. مقالات مرتبط: پوشش حضرت زهرا(علیهاالسلام) و پاسخ به پرسشها و نقدها
7. در گفتگوی حضوری که با دو نفر از کارشناسان فقه اسلامی و از مدرسان حوزه علمیه قم در تابستان 94 داشتم پرسیدم: با توجه به منابع فقهی اگر کسی امروز چه مرد و چه زن با ظاهری در جامعه حاضر شود که دیدن او بی درنگ انسان را یاد مردان و زنان داعشی بیندازد حکمش چیست؟ یکی از آن بزرگواران فرمود: بعید نیست روایات تشبه ممنوعیت آن را ثابت کند و بزرگوار دیگر فرمود: نوبت به آن روایات نمی رسد و ادله ی لباس شهرت برای ممنوعیت آن کافی است. این را برای آن گفتم تا اشارتی باشد به تحقیق در این موضوع برای اهلش.
8. شنبه دهم مرداد 1394 در مرکز تخصصی تبلیغ در قم از حجة الاسلام و المسلمین فلاح زاده توضیح سخن مقام معظم رهبری درباره ی افراط در حجاب را پرسیدم. گفتم آیا به نظر مقام معظم رهبری، پوشیدن دستکش و پوشیه که فراتر از حد شرعی حجاب است مصداق افراط هستند؟ فرمودند: «بله در مواردی افراط است و لازم نیست [یعنی در مواردی که دست و صورت آرایش ندارد] و یا حجاب در مقابل محارم که برخی حجاب می گیرند که آن هم افراط است و افراط در حجاب لازم نیست.»
9. استاد حجت الاسلام و المسلمین جعفریان در رسائل الحجابیه دفتر1 ص675:
زیان افراط و تفریط و طرز اجرا کردن آن در اثر افراط مسلمانان در امر حجاب و محصور کردن زنان در خانه ، قرن ها زن از تعلیم و تربیت کامل و آشنایی یافتن به وظایف ضروری خویش بی بهره مانده ، عمری را با غفت و بی خبری می گذرانید و اینک در اثر تفریط در رعایت آن بسیاری از زنان مسلمان به پیروی از هوا و هوس و تقلید کروکورانه از روش لباس پوشیدن زنان فرنگستان از مرحله عفاف و تقوا که بزرگترین زینت زن است دور افتاده در نتیجه با حرص و ولع وصف نشدنی از انجام وظایف خود سرباز می زنند . باید حقاً اعتراف کرد که اگر زنان مسلمان ، مفاد حکم اسلام را درباره حجاب به کار ببندند و به استثنای صورت و دو کف دست ، باقی بدن خود را پوشیده دارند از طرفی خواهند توانست هر گونه وظایف خود را در بیرون خانه بدون مزاحمتی انجام دهند و از طرف دیگر به هیچ وجه در معرض فساد و اخلاق پیروی از هوس رانی و هوا پرستی واقع نگردند.
10. حجاب در فرهنگ اسلامی، میر خندان، ص152:
در سطح سیاست گذاری و اجرایی کردن و در سطح برخورد با افراد علاوه بر علم و آگاهی باید از حلم و بردباری هم برخوردار بود. با جهل به حکم است که بی دلیل بر رنگ یا نوع خاصی از لباس سخت می گیریم و سلیقه ای عمل می کنیم و با جهل به روش است که فکر می کنیم دیگر در جمهوری اسلامی کسی نیست که نداند حکم حجاب واجب خداست؛ بنابراین حجت بر همه تمام است و فقط باید نهی از منکر کرد در حالی که بیش از امر به معروف و نهی از منکر ؛ تببین و ارشاد مطرح است.
11. امروز (20 شهریور 94) در یکی از شبکه های اجتماعی در صفحه مربوط به دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری خبری دیدم که مرا بسیار خوشحال کرد. دفتر معظم له در تدارک جمع آوری و پاسخ به سوالات مربوط به پوشش و حجاب است. بی معطلی سوالی مطرح کردم و خواستم ایشان مصادیق افراط در حجاب را بیان کرده و بفرمایند تشخیص مصداق به عده مکلف است یا خود ایشان نظر خاصی دارند. لحظه شماری می کنم تا این مجموعه وعده داده شده هر چه زودتر با انعکاس نظر مستقیم معظم له انتشار یابد.
12. سید هادی خسروشاهی (انتشار یک استفتاء از حضرت امام ره):
پاسخ ها: متن پاسخ امام اکبر، مرجع دینى شیعه امامیه در ایران، حضرت آیت الله حاج آقا روح الله خمینى موسوى بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. با درود پاک اسلامى. بعد: پرسش هاى شما درباره مشکلاتى که نسل جدید و فرزندان دانشجوى غرب نشین ما به آن ها مبتلا هستند، واصل گردید اینک پاسخ آنها: مسأله نخست: خلوت ـ با اجنبیه ـ به خودى خود در نزد ما حرام نیست. همانطور که از نصوص استفاده مى شود، بلکه یک امر «مکروه» است، البته اگر منجر به هیچ نوع عمل حرامى نشود. پس مانعى نیست از حضور در جلسات خصوصى که زن اجنبى در آن حضور دارد. اعم از اهل کتاب یا غیرآنان در بلاد کفر یا در بلاد اسلام. در منزل یا کارگاه یا اتاق و البته در این امر، فرقى میان دانشجویان و کارمندان و نمایندگان اعزامى نیست.
اما حکم شرعى درباره نگاه به افراد بى حجاب غربى، «جواز» است. یعنى: نگاه کردن به: سر و گردن و صورت آنان و آنچه که پوشاندن آن در نزد آنان متعارف نیست، بدون هیچگونه لذت جویى و ریبه، جائز است. اما نگاه کردن به غیر آنچه که ذکر شد، جایز نیست. مسئله دوم: جاى شک نیست که حجاب یک امر ضرورى از دیدگاه اسلام است و پوشش یک حکم اسلامى واجب براى زنان مسلمان است ـ بجز صورت و دست ها ـ ولى اگر ملزم کردن زنان غربى نوآشنا با اسلام، براى استفاده از حجاب، موجب عدم رغبت آنان به اسلام گردد، پس مانعى نیست که آنها به این امر ملزم نشوند البته با توجه به این نکته که حکم ـ «وجوب» بر قوت خود باقیست.
و سزاوار است به آنها اعلام شود که حجاب اسلامى در واقع براى عفاف است و معنى آن، این نیست که حتماً از لباس هاى متعارف در نزد شرقى ها استفاه شود، بلکه پوشیدن مو و جسم ولو با لباس هاى محلى، کافیست. البته پوشیدن صورت و دست ها واجب نیست بنابر حکم مشهور میان همه فقها شیعه امامیه، رضوان الله علیهم. در پایان از خداوند، دوام توفیق دانشجویان عزیزمان را در دیار غرب، خواستارم. والسلام علیکم اولا و آخرا
روح الله الموسوى الخمینى (محل مهر) 15 جمادى الاول 1384 هـ
توضیح: مرحوم امام قدس سره، در پاسخ به سؤال شفاهى من در رابطه با جواز «عدم الزام به امرى واجب» فرمودند: «قبول «اصل توحید» و «نبوت رسول اکرم (ص)» در مرحله نخست قرار دارد و مهم تر از اجراى احکام است و این امور، پس از پذیرش اسلام، به طور طبیعى و به تدریج حاصل مى شود... درصدر اسلام هم همه احکام که مرة واحده بر مسلمین واجب یا حرام اعلام نشد، بلکه به تدریج و با مرور زمان لازم الاجرا گردید.»
کشور در تحریم و این همه تعطیلی؟!
کشور در تحریم و این همه وارادات اقتصادکُش؟!
کشور در تحریم و این سبک زندگی های پول سوز و هدرمند؟!
کشور در تحریم و این همه تنبلی و بی حالی؟!
کشور در تحریم و این مدیریت های خسته و ناکارآمد که دهن بازکرده اند و گرسنه ی سیری ناپذیر بودجه و تامین اعتبارند و بی پولِ هنگفت، از سر تا قدمشان فلج است. و ای کاش درد فقط پول بود. حقیقت مطلب این است که این گروه بی لیاقتی محضشان را پشت بی پولی مخفی کرده اند نشان به آن گروه جهادی (به سرپرستی دکتر حسن اسماعیلی) که پروژه یک صد میلیارد تومانی را با صد میلیون تومان در عرض چند ماه تمام کرد و به بهره برداری رساند.
کشور در تحریم و این همه نزاعهای بی محتوای بچگانه؟!
کشور در تحریم و اولویتهای آفتابه لگنی؟!
کشور در تحریم و تمرکز پول و امکانات عمومی در تهران و چند شهر بزرگ و به زیر ماندن پرونده های غیر برای وقتی که هیچ وقت نمی آید؟!
کشور در تحریم و تبدیل روستاها به شهرک و کشاورز به دلالی که نان و سبزی خود را از شهر نزدیک ده می خرد و با پرشیا به ویلایش می آورد تا دمی جلوی ماهواره بیاساید؟!
کشور در تحریم و این همه فاصله طبقاتی بین عموم جامعه و خادمینی که در پول و ثروت غوطه ورند؟!
هم دلی و هم زبانی دولت و ملت یعنی امثال این سوالهای تعجب برانگیز و تاسف بار، رخت بربندد و صاف و یک دست و متحد باشیم در برابر دشمنانی که جز به نابودی ما فکر نمی کنند.