«الکافی» معتبرترین کتاب حدیثی شیعه هشت جلد دارد دو جلد اول آن اصول، پنج جلد بعدی آن (3-7) فروع و جلد هشتم آن روضه کافی نام دارد. مولف جلیل القدر این کتاب مرحوم کلینی (م 329 ق) در روضه کافی جریانی را از امام باقر علیه السلام نقل می کند که برای شیعیان و ارادتمندان به آن حضرت بسیار گوارا و نوید بخش است.
راوی این روایت حَکَمِ بْنِ عُتَیْبة است. او می گوید:
از رسالتهای امامان معصوم علیهم السلام تعلیم و تبیین قرآن کریم است. هر چند تاریخ سیصد ساله حیات آن بزرگواران آکنده از ممانعتها و سختگیری های فراوان حاکمان در ایفای این رسالت است با این حال ایشان توانسته اند در مناسبتهای گوناگونی که دست می داد از فرصت پیش آمده بیشترین استفاده را برده و معارف حقیقی قرآن را بر جامعه و به واسطه آنها به نسلهای آینده منتقل کنند. نمونه هایی که در ادامه می آید گوشه ای از بیانات امام باقر علیه السلام در زمینه تعلیم معارف قرآن است.
با میلاد پر برکت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هفته زن آغاز می شود و از رایج ترین کارها در این هفته تقدیر از زنان برتر در عرصه های گوناگون است. در این مراسمها که هر ساله از سوی نهادهای مختلف از ریاست جمهوری گرفته تا نهادهای بسیار جزء برگزار می شود از زنانی به عنوان زنان برتر و نمونه، تقدیر به عمل میآید.
سوالی که جا دارد از مسئولین برگزار کننده به خصوص ریاست محترم جمهور پرسیده شود این است که ملاک این انتخاب و تقدیر چیست؟
یکی از معضلات اجتماعی آزار دهنده در هر جامعه ای پدیده شومی به نام فقر و تنگدستی است که به دلایلی گریبان گیر عده یا قشری از مردم جامعه می شود. کارشناسان و صاحب نظران بسته به اسباب وقوع این پدیده ، نظرات و طرحهایی برای حل آن ارائه داده اند که هر یک جای بحث و گفتگو دارد با این حال هیچکدام از این نظریه ها نتوانسته به صورت ریشه ای با این پدیده برخورد کرده و آن را از ریشه بخشکاند ؛ هنوز دارویی برای درمانش ساخته نشده که بتواند با حفظ سلامت آخرت ، دنیای این مردم را هم آباد کند.
ما که قرآن را شفاء و اهل بیت علیهم السلام را هم به دلیل حدیث ثقلین ، همتای آن می دانیم باید بتوانیم با استناد به این دو منبع وحیانی ، راهکاری ارائه دهیم که این بیماری را به طور کامل درمان کند.
در این سلسله مقاله برآنیم تا ضمن مفهوم شناسی و تبیین حدود این موضوع ابتدا عوامل وقوع و سپس راههای درمان آن را با تکیه بر رهنمودهای امیرالمومنین علیه السلام مورد بررسی قرار دهیم.
بچه در بغل و مادرش گریان و نالان از پشت سر به آستانه ورودی حرم حضرت معصومه علیهاالسلام رسیدم. بوسه ای بر در زدم و با سلامی بر آن بانو وارد حرم شدم. با دلی از همه جا بریده خود را در محضر حضرتش احساس می کردم و امیدی جز به کرمش نداشتم. رفتم ایوان طلا.احساس کردم زمان از حرکت ایستاده و دیگر صدایی به گوش نمی رسد. من هستم و این بارگاه.