بیست و پنجم رجب بنابر نقل مشهور روز شهادت امام موسی کاظم علیه السلام است. از آن امام هدایت سخنانی به یادگار رسیده که هر یک دستورالعملی است برای رسیدن به یک زندگی دینی و عمل به آنها گامی است در جهت نیل به کمال انسانی و قرب الی الله.
در این نوشتار تعدادی از سخنان گوهربار آن حضرت به همراه ترجمه و در مواردی با شرح مختصری تقدیم می گردد.
برپایی همایش ها و نشست هایی زنانه و دعوت از سخنران و یا کارشناسان زن به خصوص در صدا و سیما و مدام زنان را مخاطب قرار دادن و پیوسته روی جنبه زن بودن ایشان تکیه کردن در سخنرانی ها و گفتگوها، همه نشانه از این دارد که تصور ما نسبت به حضرت زهرا و زینب کبری سلام الله علیهما این است که ایشان تنها برای زنان الگو هستند و بس.
اما حقیقت چیز دیگری است ...
امام جواد علیه السلام در دهم ماه رجب سال یکصد و نود پنج هجری قمری در مدینه دیده به جهان باز گشود.[1] هفت ساله بود که مأمون پدر بزرگوارش امام رضا علیه السلام را به خراسان فرا خواند.[2]
هفت سال و چند ماه داشت که شاهد شهادت امام رضا علیه السلام شد[3] و پس از او صاحب منصب امامت گردید.
مأمون براساس همان سیاست که امام رضا علیه السلام را به خراسان منتقل کرد ، دخترش زینب، معروف به ام فضل را نیز به عقد امام جواد علیه السلام درآورد و این در حالی بود که امام نه سال و چند ماه داشت.[4]
امام جواد علیه السلام هفده سال امامت کرد[5] و در نهایت در سال دویست و بیست در حالی که تنها بیست و پنج سال از عمر شریفش سپری شده بود به شهادت نائل آمد.[6] پیکر شریفش را در بغداد کنار قبر جد بزرگوارش امام کاظم علیه السلام به خاک سپردند.[7]
امام رضا علیه السلام از خراسان نامه هایی را برای فرزند خود ، امام جواد علیه السلام فرستاده است که در ادامه به دو نامه آن اشاره می کنیم: