بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه که یوسف علیه السلام را یوسف قرآن کرد صفات اخلاقی فوق العاده او بود؛ نه چشم خمار و ابروی کمند و زلف پریشان او. در اینکه او زیبا بود شکی نیست؛ غصه اینجاست که چرا آنگونه که باید به فضایل کلیدی او توجه نمی شود. جمال یوسف علیه السلام در این است که در تمام این آمد و شدها او هیچگاه آن ظلمی را که برادران جفاکار در حقش کردند به رویشان نیاورد و همواره سخن از خدا و لطف و رحمت بی انتهایش است که ورد زبان اوست.
در جریان کشف جام سلطنتی از بار بنیامین برادران تهمتی را که به یوسف علیه السلام زده بودند به بنیامین نیز زدند ان یسرق فقد سرق اخ له من قبل. قرآن می فرماید یوسف علیه السلام در چنین فضای سخت و جانسوز هم لب به توبیخ برادران نگشود و تنها در دل، آنها را توبیخ کرد فاسرها یوسف فی نفسه و لم یبدها لهم قال انتم شر مکانا یوسف علیه السلام/ 77.
آنجا هم که برادران او را می شناسند و ابراز شرمندگی می کنند، او نه تنها حرفی که بوی طعن و سرزنش بدهد بر زبان جاری نمی کند؛ بلکه طرزی با آنان سخن می گوید که گویا ایشان اصلا خطایی نکرده اند قال لا تثریب علیکم یعنی هیچ ملامتی بر شما نیست یوسف علیه السلام/ 92.
هنگامی هم که در محضر پدر شروع به تشریح جریانات گذشته می کند از زندان شروع می کند؛ سپس اشاره ای به بیابان کرده و شیطان را متهم می کند. در این صحنه هم صحبتی از چاه و ظلم برادران به میان نمی آورد یوسف علیه السلام/ 100.