این عبارتها زمانی پشت سر هم ردیف می شوند که کمتر از هشت ساعت به آغاز رأی گیری یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری مانده است.
هنوز اصول گرایان چند شعبه هستند و جناح مقابل متحد و سرمست از درایت خود و بی تدبیری طرف. اگر نبود قالیباف، امشب حسن روحانی با خیالی تخت تا صبح می خوابید و فردا شب، هاشمی و خاتمی، موسوی و کروبی پیروزی اش را به او تبریک می گفتند؛ اما او نیز اخبار را رصد می کند و فکر قالیباف راحتش نمی گذارد، ولی امیدوار است به پریشانی این جمع.
در جبهه تکه تکه اصول گرایان نه آقایان می فهمند که باید متحد شوند و آنکه اقبال بیشتری دارد را تقویت کنند و نه حامیان جان برکفی که قربة الی الله با احساس وظیفه ای که کرده اند در دل ورشکسته گان سیاسی قند آب می کنند به این مهم توجه دارند.
هنوز نفهمیده اند که امروز وظیفه چیست!!
وظیفه را این دانسته اند که به قالیباف و زیر دستانانش درشت بار کنند و مدام جا نماز جلیلی را آب بکشند و بگویند آن حرفهای بسیار مقدسی را که همین جماعت برای احمدی نژاد ساختند. عده ای بی آنکه بدانند تکنوکرات را چگونه می نویسند تا چه رسد به معنایش قالیباف را با همین ذکر لعن می کنند و با آب و تاب از پای قطع شده جلیلی سخن می گویند. عزیزانی هم که هزاران نفر را خط می دهند به جای آنکه وظیفه را بشناسد و از فراز منبر و پشت تریبون مسیر را نشان دهند چنان سرگرم تفسیر اصطلاح گفتمان انقلابند که بیا و ببین!
عده ای هم خوب یاد گرفته اند که پشت بند هر تصمیمی که می گیرند و روشن می شود که نتیجه اش مضر است بگویند ما مکلف به وظیفه ایم و نه نتیجه! بله این حرف کاملا درست است اما این برای کسی است که وظیفه را درست تشخیص داده و در شناخت آن کوتاهی نکرده است نه این جماعت که اصلا نفهمیده اند امروز وظیفه چیست.
جماعتی که نمی فهمد و یا نمی خواهد بفهمد؛ حقش است که به این بحثها سرگرم باشد و رئیش بشکند تا در مقابل جناب روحانی، مقتدرانه بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زند تا شاید، شاید اینها بفهمند که وظیفه چه بود و عمل به وظیفه کدام.
تا دیروز که همه می دانستند در این جبهه، رأی قالیباف بیشتر است باید دیگران به نفع او کنار می رفتند تا این نهرها یک سیل خروشان شود و کار را در مرحله اول تمام کند؛ که نکردند آن کاری را که حداد کرد.
آنها که نکردند لااقل پیروان و معتقدان به گفتمان اصول گرایی که می بینند قالیباف از استقبال بهتری برخوردار است خودشان (هیئات، تشکلها، خود مردم) آرایشان را روی او متمرکز کنند تا خواب خوش رغیب پریشان شود و امیدش ناامید گردد.
آنها سرکیف از اتحادشانند و اینها نه تنها شرمنده تفرقه خجالت آورشان نیستند و فکری برای درمان آن نمی کنند که هیچ تا همین الآن هم نشسته اند و با بحثهای آب دوغ خیاری می کوبند به یکدیگر.
بر چنین جماعتی حق همان است که جناب روحانی رئیس شود و بکند آنچه عقبه اش در سر دارند.