بسم الله ارحمن الرحیم
یکی از روشهای مهم و کارآمد در جنگ روانی که از آن برای تخریب اذهان عمومی استفاده می شود تکرار مسلسل وار یک یا دو واژه و تلقین آن در ذهن مخاطب است. حداقل اثر این کار مشتبه شدن امر بر شنونده منصف است.
متخصصین این رشته مانند آقای حجاریان با این روش و جزئیات اجرایی آن کاملا آشنا هستند و به خوبی می دانند که چه اثر شگفتی در آن نهفته است.
به عنوان مثال برای تخریب صداقت یک فرد کافی است در هر محفل و مجلسی مدام به او گفته شود دروغگو؛ بعد از مدتی کوتاه خواهید که چگونه نظر افراد نسبت به راستی و درستی او عوض شده و یا حداقل به تردید می افتد.
به نظر می رسد همین امر باعث شده تا در وضعیت فعلی دو واژه دروغ و تحقیر اینگونه بر سر زبانها بیفتد و در پشت هر تریبون و در مقابل هر دوربینی، مدام تکرار و تلقین شود که:
«ما دیگر نمی خواهیم دروغ بشنویم »؛ «ما دیگر نمی خواهیم تحقیر شویم»؛ «رئیس جمهور نباید دروغ بگوید» و ...
با این تحلیل روشن می شود که چرا جناب موسوی بر خلاف حمایت رهبری از وضعیت موجود با آن شدت و حرارت، در به اصطلاح مناظره خود با کروبی، 14 بار لفظ دروغ را تکرار می کند.
و چرا در کمربند سبز تهران، پلاکاردهایی با آرم دروغ ممنوع به دست جمعیت داده می شود.
و چرا ...
بسم الله الرحمن الرحیم
مهمترین مطلبی که این روزها ذهن مردم حق جوی کشورمان را درگیر خود کرده است تعارض بین برخی ادعاهای مطرح شده از سوی نامزدهای محترم ریاست جمهوری است. و تا این تعارض حل نشود امکان یک انتخاب مطمئن وجود نخواهد داشت. حساسیت این تعارض وقتی به اوج می رسد که هر دو طرف با استناد به یک منبع (آمار بانک مرکزی) دیگری را درغگو خطاب می کند. عموم مردم هم که برای اثبات یا انکار این ادعاها راه به جایی ندارند، هاج و واج، نگران انتخاب خود می شوند و دنبال راهی می گردند تا سریع و مطمئن از این حالت آزاردهنده خلاص شوند. تمام این تعارضات به دو گزاره اصلی برمی گردد: 1. احمدی نژاد می گوید: در داخل ایران وضعیت رو به بهبودی است و امیدوار کننده؛ موسوی و کروبی می گویند: وضعیت بسیار اسفناک است و نا امید کننده. 2. احمدی نژاد می گوید: در بیرون ایران، عزیز شدیم و سربلند؛ موسوی و کروبی می گویند: ذلیل شدیم و سر به زیر. برای حل این تعارض یا باید دست به تحقیقات دقیق کارشناسانه زد که نوعا دست عموم مردم از منابع اصلی آن کوتاه است. یا باید به آمار و ارقام کارشناسان فن اعتماد کرد که این هم ظاهرا دستخوش بازیهای سیاسی شده است و هر کس با آماری به نفع خود به میدان می آید.. اخیرا راهی برای برون رفت از این وضعیت توجه ام را به خود جلب کرده است که به نظر می رسد راه خوب و اطمینان بخشی برای حل این تعارض باشد و آن مراجعه به فردی عادل و یقینا کاملا آگاه از این دو موضوع است. مقام معظم رهبری در دو فراز از سخنان عالمانه خود به این دو سوال پاسخی بسیار روشن دادند: 1. در جمع مردم کردستان فرمودند: « بنده که از همهى این آقایان اوضاع کشور را بیشتر میدانم و بهتر خبر دارم، میدانم که بسیارى از این مطالبى که بعنوان انتقاد دربارهى وضع کشور و وضع اقتصاد و اینها میگویند، خلاف واقع است؛ اشتباه میکنند. انشاءاللَّه اشتباه است. » 2. در جمع زایران حرم امام (ره) فرمودند: « من قبول نمی کنم حرف آن کسانى را که تصور می کنند ملت ما به خاطر پایبندى به مبانى و اصول خود، در دنیا خوار شده است، از چشم افتاده است؛ ابداً. » با توجه به مشکلات آن دو راهی که ذکر شد به نظر بنده این مطمئن ترین راهی است که در این زمان کوتاهِ مانده به انتخابات می تواند ما را در رسیدن به واقعیت و شناخت حق از باطل یاری کند. ان شاء الله تعالی