• وبلاگ : مقالات
  • يادداشت : ثواب علم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام !

    حسين را خارجي ناميدند !! زيرا به فرمان اميرالمومنين معاويه بن ابوسفيان !!! دشمن قسم خورده اسلام !! تمکين نمي کند !! پس خونش مباح و قتلش واجب است !!!
    غربت فرزند قرآن ديده اي ؟! قاريان نامسلمان ديده اي ؟!
    پشت ابر نيزه و تير و سنان !! ماه زينب .س. را پريشان ديده اي ؟! .....

    کا را را به جايي رساندند که بني اميه ! يعني همين قماش !! ابوسفيان و قريش و قريشيان !! بر مسند رفيع امامت و خلافت مسلمين تکيه زدند !! جامه اسلام را چون پوستيني برعکس به تن کردند !! و سالهاي ساااااال !! تا همين امروز ! آن را براي آل سعود و شاه عبداله !! يا بهتره بگم عبد الشيطان !! و امثال حسني نا مبارک مصري !! شريکان اسرائيل حنايتکار !! در کشتار مسلمين عراق و لبنان و غزه و... !! به ميراث گذاشتند !!
    و غم انگيزتر از جاه طلبي و خباثت اين انگلهاي جوامع مسلمين !! تمکين و سکوت !! مسلماناني است که دچار سرطان جهالت !! و متعصب به ظواهر و سطحي گرايي !! مي باشند و حکام خائن آل سعود را "خادم الحرمين " مي نامند !!همانند آنانکه در زمان حسين .ع. يزيد قمار باز و شراب خوار !! و... را امير المومنين !! مي ناميدند !!

    و بعد از رحلت امام خميني(ره) هم همانند دوران بعد از رحلت پيامبر !! هر جفايي !! با انصار و ياران واقعي رسول خدا (ص) کردند !! با ياران واقعي و پيشکسوتان دوران حماسه و دفاع مقدس کردند !! طولي نکشيد که ......
    با قسمت( 3 ) .... (معرفت حسيني .ع. ) به روزم !

    خدا نگهدارتون[گل]

    + محمد 

    بسم الله الرحمن الرحيم

    سلام عليكم

    بعد از پذيرش مطلب استاد، چيزي به ذهنم آمد.

    1- در فلسفه از اتحاد عالم و معلوم بحث مي شود و استاد اين مطلب را بارها فرموده اند اين با جمله اي كه نقل كرده ايدكه (بايد گفت کسي عالم فقيه محشور مي شود که بتواند علمش را به صحنه قيامت بياورد)سازگاري ندارد.

    متشكرم

    خداحافظ

    باز هم مثل همشيه رفتيد سراغ موضوعات به قول ما top

    با يه تحليل فوق العاده

    واي که من چقدر از مطالب شما سرقت فکر و انديشه ميکنم.

    پيشاپيش عاشورا وتاسوعا را تسليت ميگويم.

    با چند مطلب جيد به روزم.

    از شنيدن نظراتتون خوشحال ميشم.

    سلام [گل]

    خيلي مطالب به جا !! و با محتوايي بود ! خدا خيرتون بده !!
    با اجازتون منهم زيره به کرمون آوردم :

    در پاسخ به سوالت پست قبل ! و دلايل انحراف اکثريت!! مردم از فرامين سعادت بخش الهي در قر آن مجيد ! و راه و روش و منش رسول خدا (ص ) و بخصوص ! ناديده گرفتن سفارشات پيامبر در غدير خم !!و حق !! ولايت و امامت علي .ع. که نهايتا" منجر به حوادث و مصائب !! بسياري در عالم اسلام !! و (( مقايسه آن با زمان بعد از رحلت امام خميني .ره. )) تاااااا زمان حاضر !! همانند ( فاجعه غزه !!! و سکوت اغلب سران عرب ! و حکام اسلامي ) !!!! گرديده به چند نکته !! بسيار مهم اشاره بايد کرد :

    با قسمت (2) معرفت حسيني (ع) به روزم !!
    خدا نگهدارتون[گل]

    + محمد 

    سلام عليكم

    ما را با سيمرغ آسمان پيماي سخن، آية الله جوادي آملي، درنيانداز.

    قبول كردم

    موفق باشيد

    + محمد 

    سلام

    + محمد 

    سلام

    + محمد 

    باسمه تعالي

    جناب آقاي پيشگر حفظه الله

    سلامٌ عليكم

    در مورد علم امام مسأله به همين آساني حل نمي شود و سيد مرتضي رحمة الله عليه هم بالاتر از اين حرفهاست كه در فاصله ي هشت سطر از عقيده اش برگردد. عقيده ي سيد مرتضي رحمه الله درباره ي علم امام چنين است: امام لازم نيست علم غيب و علم به ما كان و ما يكون را بداند، و نمي داند زيرا توالي فاسدي دارد مثل وجود علم امام قبل از امام. ولي اگر به تعليم خدا بود، به غيب آگاه مي شود. بنابراين از محل شهادت خود چون مثلاً خدا نمي خواهد، آگاه نمي گردد.

    ظاهراً محل نزاع بر شما و بزرگواراني مانند شما مخفي است؛ زيرا در جواب اين مطلب كه «ائمّه عليهم الصلاة و السلام علم غيب ندارند»، مي فرمائيد و مي فرمايند: ايشان بالعرض علم غيب مي دانند. اين جمله تعارض دروني دارد كه روشن خواهد شد.

    زيرا: اولاً علم غيب علم حدوثي نيست، بلكه علم ازلي و قديم است و براي همين است كه مي گويند خداوند علم غيب دارد (البته غيب و شهادت نسبت به ماست، و عالمُ الغيب و الشهادة فقط علم ازلي دارد كه همان يعني علم غيب در نزد ما). پس ديگر بحث بالاصالة و بالعرض نيست، زيرا علمِ بالعرضِ حادث، علم غيب نيست.

    ثانياً: علم غيب، تفصيلي و غير نسبي است. و امام اگر تفصيلاً عالم به غيب شد، عالم به علم غيب نسبي (نسبت به بعضي امور) مي شود. و اين نسبيت مخفي گاه محل نزاع است. شما فكر كرده ايد كه سيد مرتضي رحمه الله از نظرش برگشته است و دوباره باز هم به نظر اول رجوع كرده. در حالي كه چنين نيست. ايشان اول به حق فرموده اند كه امام علم غيب ندارد (چنانكه خود امامان بدون تعارف و تقيّه همين را فرموده اند). بعد مي فرمايد اگر خداوند او را از غائبات و كائنات و مستقبلات آگاه كرد، مي داند. اين علمِ تعليميِ بالعرض علمِ غيبِ موردِ نزاع نيست كه شما بگوييد از نظرشان برگشته اند. بلكه علم غيب نسبي حدوثي است، كه مورد نزاع نبوده و هيچ عالمي از شيعه و سنّي نسبت به اين درباره ي هيچ كسي شبهه اي ندارد.

    پس علم غيب مورد نزاع: علمِ [در برابر جهل حتي نوع مركّبش] تفصيليِ [در برابر علم اجمالي] مطلقِ [در برابر نسبي] ازلي [در برابر حدوثي] است.

    و جواب امام عليه السلام به عمّار ساباطي: «امام علم غيب نمي داند» به همين معناست. بقيه ي روايت نيز علم غيب مورد نزاع را ثابت نمي كند بلكه باز هم رد مي كند، اگر چه علمِ غيبِ غيرِ محلِ نزاع را ثابت مي نمايد.