باسمه تعالي
در خانه اگر کس است يک حرف بس است؛ چه رسد به 4 حرف!
در جهل مرکب خود بمانيد.
اولاً: همانطور که گفتم، کسي که ادعاي کرامت دارد بايد سند و مدرک و بينه بياورد، نه کسي که آن را رد ميکند.
ثانياً: خانم شمسالديني زنده و در قم ساکن هستند، اما نميتوانند مصاحبه مطبوعاتي کنند تا من به شما لينک(!) دهم.
ثالثاً: آقاي حداد عادل در "همايش حکمت مطهر" در قم، از اين نقل انتقاد کرد. بگرديد و لينکش را پيدا کنيد.
رابعاً: اسلامشناس بزرگي مثل آيت الله اميني با دهها اثر تحقيقي ميگويد: «اين نقلها دين مردم را سست ميکند» اما شما قبول نميکنيد!!
خامساً: بله، اگر درباره ديگران هم کرامت و خرق عادتي نقل کنند و آن را با دليل و بينه ثابت نکنند آن را هم رد ميکنيم؛ مخصوصا اگر طنزآميز و مسخره باشد. با يک سرچ کوچک، ميتوانيد لينکهاي متعدد انتقادات آيت الله العظمي سيستاني از رواج همين کتب نقل کرامت و معجزه را پيدا کنيد. ايشان در يک مورد با نگراني فرمودند: «در كتابهايي كه از قم برايم ارسال ميشود توجه زيادي به مسائل مربوط به كرامات است. اين قبيل كتابها چاپهاي مختلف و متعددي دارد...» و دوباره هم اين مسأله را در اظهار نظر درباره سيدي ظهور تکرار کردند.
پس بيا "عوام" و "عوامزده" و "عوامفريب" نباشيم برادر خوبم.
در اينکه برخي عبارات اينجانب "دور از ادب بحث" بوده است کاملاً حق با شماست. لذا از شما عذرخواهي ميکنم.
اما شما خودتان را جاي من بگذاريد: وقتي خود شخصي که داستان از او نقل شده (خانم شمسالديني که از آشنايان خانواده همسر بنده هستند) اين ماجرا را تکذيب ميکند، و خود کسي که خرابکاري کرده (آقاي سعيدي) اعتراف ميکند، و بستگان آقا (مانند آقاي حداد عادل) هم از اين نقل شديداً انتقاد ميکنند؛ و وقتي ميبينيد که اين داستان باعث شده که بدترين اهانتها در اينترنت به ذوات مقدس ائمه اطهار(ع) شود؛ و وقتي ميشنويد که مردم کوچه و خيابان، آقا و روحانيت را به واسطه اين فيلم به سخره گرفتهاند؛ و آنوقت با وبلاگنويسي حزباللهي مواجه ميشويد که به جاي رد قاطع اين دروغ و خرافات، آن را توجيه ميکند؛ چه احساسي به شما دست ميدهد؟ آيا از کوره در نميرويد که "با من هر چه کرد آن آشنا کرد؟!".
من دوباره از شما معذرت ميخواهم؛ ولي برادر بياييد کمک امام زمان(عج) باشيم ، نه مايه زحمت و رنج او.
ممنون
باز هم همان طلبه قمي
اولاً: اگر سواد کافي داشتيد ميدانستيد که قاعده اين است: "البينة علي المدعي". يعني: کسي که ادعايي دارد بايد براي ادعايش دليل يقيني و عقلي و شرعي بياورد، نه کسي که انکار ميکند.
ثانياً: "خانم شمسالديني" خواهر ناتني آقا (که در سلسله روات اين داستان است!) اين نقل را تکذيب کرده و گفته است که من چنين چيزي نگفتهام.
ثالثاً: خود "آقاي سعيدي" بيانيه داده و تلويحاً به اشتباه خود اعتراف کرده است (و شما هم بدان اشاره کردهايد).
رابعاً: يک نفر که مريد آقايي بود همه جا تعريف ميکرد که آقاي ما چنين و چنان است. يک روز يک نفر رفت پيش آقا و پرسيد که : مريد شما ميگويد شما چنين و چنان هستيد، درست است؟ آقا گفت: نه، من چنين و چنان نيستم. آن نفر رفت پيش مريد و گفت: آقا سخنان شما را تکذيب کرد. مريد گفت: «آقا بيخود کرد! ايشان توجه ندارد و نميفهمد که چنين و چنان است!!». // حالا شده داستان شما. خود اين افراد تکذيب ميکنند، بادمجان دور قاب چينها ول نميکنند!!!
خامساً: رؤسا و مسؤولان و مراجع و مقامات ميآيند و ميروند. ما بايد به فکر آخرت خودمان باشيم برادر.
همان طلبه از قم
توجيه کار زشت، زشتتر از اصل آن است.
آقاي مثلا فهميده(!) متوجه نميشوي که اين حرفها وارد مقولههاي فلسفي "محال عادي و ذاتي" و "فرض محال که محال نيست" و ... نميشود؟
متوجه نميشوي که مردم سستايمان خواهند گفت: "سخن گفتن حضرت مسيح(ع) و حضرت مهدي(عج) هم دروغي است که يک سعيدي ديگر در دوران خود ساخته است؟".
مقام معظم رهبري يک انسان عادي است که اکنون مسؤوليت سنگيني را بر دوش ميکشد. پس بياييد با آن نقل قولهاي سخيف و اين توجيهات سخيفتر اذيتش نکنيم.
طلبهاي از قم
پس به بيان اين کرامات ادامه دهيد !!!
چي شده اين کرامات بزرگ تا حالا بيان نشده بود؟ از ترس ريا؟!
خدا بيامرزه پدربزرگم مي گفت:دعاي مومنين در اخرزمان فقط بايد اين باشه که ،خدايا ما را بر دينمان استوار نگه دار.