• وبلاگ : مقالات
  • يادداشت : اعدام مرتد و آزادي در انتخاب دين
  • نظرات : 3 خصوصي ، 6 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رسا 
    سپاس از پاسخگوييِ سريع شما!
    پس در صورتي که عملي بر خلاف اسلام انجام ندهد، مشکلي نداشته و مجازات او روا نيست. آيا تبليغ دين خود (مثلا مسيحيت) مصداق اظهار آشکارا و مخالفت با اسلام است يا حتما بايد بر ضد اسلام عملي مرتکب شود؟!
    با سپاس
    پاسخ

    تبليغ مسيحيت يکي از مصاديق روشن مخالفت با قوانين اسلام است زيرا در اسلام اين کار ممنوع است. در کشور اسلامي ما هم مسيحيان حق تبليغ مسيحيت در بين مسلمانان را ندارند و حتي حق ندارند به مسلمانان اجازه دهند تا در کليسا و مراسمات مذهبيشان شرکت کنند.
    + رسا 
    با سلام
    اين مساله ارتداد و اعدام مرتدين، مدتهاست که ذهن منو مشغول کرده و براي من جاي سوال بوده و هست... ولي توي مطلب شما به تعبير "اسلام حکمي" برخوردم که تا به حال نشنيده بودم! بسيار سپاسگزارم. خيلي کمکم کرد...
    ولي يک سوالي دارم: من تعدادي دوستان مسيحي (يا ديگر اديان) دارم که به خاطر مسيحي شدن يا برگزيدن ديني به جز اسلام، مورد محاکمه قرار گرفته اند و مي گيرند! ميخوام بدونم مگه اونها شامل حکم "مسلمان حکمي" نميشن؟!! آيا دولت ايران هم به اين قوانيني که شما ذکر کرديد پايبنده يا قانون جداگانه اي براي خودش داره؟!!
    باز هم سپاسگزارم
    پاسخ

    سلام بر شما.کسي که از ابتدا مسيحي يا يکي از اديان مقبول در قانون اسلامي را داشته است و دارد اما به اسلام و قوانين آن احترام مي گذارد؛ قانون اسلامي هم به او احترام متقابل مي گذارد و از حقوق او دفاع مي کند. اما اگر خواسته باشد خارج از قوانين تعريف شده عمل کند يعني دست به تبليغ ديني غير از اسلام زده و به اسلام کوچکترين بي احترامي ايي روا دارد برابر قانون با او برخورد مي شود. موفق باشيد.
    + مجتبي 
    شايد يکي نخواد خدا رو قبول داشته باشه يا دين داشته باشه يا بخواد مسيحي بشه آخه به چه کسي مربوطه واقعا اين قوانين فقط باعث از بين رفتن اسلام ميشه مثل اينکه سوره کافرون رو نخونيد شما به دين خود ما به دين خود شما هيچ جاي قرآن نمي بينيد که خدا به طور صريح بگه بايد اونها رو بکشيم حتي تو ايه 191 بقره
    پاسخ

    سلام عليکم . زحمت بکشيد نوشته اي که در آدرس زير است مطالعه بفرماييد و باز اگر سوالي بود درخدمتم.http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=173960
    + حسين 

    ما که پدرمون مسلمونه اما خودمون تا الان که 23سالمون شده دين انتخاب نکرديم

    الان قوانين اسلام رو اصلا دوست ندارم

    حرفاش قشنگو البه اما مجازاتاش بي رحمانست

    من ترجيح ميدم مسلمون نباشم

    اما چرا بايد حکم من اعدام باشه؟

    عادلانست؟؟؟

    هر ادمي با هر اتقادي حق زندگي داره، اونم تويه وطن خودش

    پاسخ

    سلام بر حسين عزيز- همانگونه که در متن آمده کسي که صرفا پدر و مادرش مسلمان باشند مسلمان حکمي است و او در انتخاب کاملا آزاد است. مشکل ما اين است که مي خواهيم اسلام را با رفتار مردم کوچه و خيابان و اطلاعات ضعيف و ناقص بشناسيم که نتيجه اش مي شود هميني که شما گفتيد اما اگر اسلام را درست شناسيم مانند خيلي از اين دانشمندان غير مسلمان که اسلام را مي پذيرند آنگاه خواهيم ديد که اسلام بهترين کامل ترين و زيباترين دين است. موفق باشيد.
    + ميري محمدحسن 

    سلام./

    مگه قرآن نمي گويد در دين هيچ اجباري نيست و راه درست از نادرست مشخص است و هر کس است خودش تصميم بگيرد پس چرا کسي که از دين اسلام برگردد مرتد شناخته مي شود و حکمش اعدام است؟

    پاسخ

    لا اكراه في الدين يعني خدا اين توانايي را به انسان داده است كه ايمان بياورد يا نياورد ولي اين به اين معنا نيست كه انسان مجاز است كه بي ايمان باشد. مثل اينكه ما توان آن را داريم كه به والدين خود ناسزا بگوييم اما آيا مجاز به اين كار هم هستيم؟ نكته بسيار مهم: همان خدايي كه لااكراه في الدين را فرموده است اين را هم فرموده است كه فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضى‏ لِعِبادِهِ الْكُفْرَ (7-زمر). موفق باشيد

    سلام. از كجا بايد بفهميم كه چه چيزهايي ضروري دين هستند؟

    ممنون.

    پاسخ

    سلام بر شما. ضروري دين گزاره اي است كه ثبوت آن در دين اسلام از هيچ كس پوشيده نيست و عوام نيز آن را مى‏دانند مگر كسى دور از مسلمانان زندگى مي کند؛ مانند حرمت غصب اموال مردم، شرب مسكر و امثال آن و يا قبله بودن كعبه و لزوم احترام آن، کلام خدا بودن قرآن، وجوب نماز و روزه و حجاب و مانند آن. در مقابل، هر مطلبى از اصول دين يا غير آن كه بى‏درس و استاد و تعمق و فكر نمى‏توان فهميد البته از ضروريات دين نخواهد بود؛ مانند روحاني و جسماني بودن معاد. ر.ک ترجمه و شرح تبصرة المتعلمين في أحكام الدين، ج‏2، ص: 748